-
حرف آخر
پنجشنبه 9 تیرماه سال 1390 12:20
وقتی شانگهای بودم هم به این موضوع فکر می کردم که این وبلاگ رو ادامه بدم یا اینکه با یک یادداشت پایانی تمومش کنم. بالاخره به این نتیجه رسیدم که بهتره حرف آخر رو اینجا آپلود کنم و اگر قراره که باز هم مطلب بنویسم توی یک وبلاگ جدید بنویسم. چون به هر حال از این به بعد هر چی بنویسم، دیگه زیر آسمون شانگهای نیست. پس قاعدتا...
-
در راه بازگشت
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 23:02
الان که دارم این ها رو می نویسم تازه از شانگهای رسیدم و توی فرودگاه ارومچی نشستم و منتظر پرواز بعدی به سمت تهران هستم. وسایل ام رو به 15 یوان به امانت سپردم و اومدم رستوران که اینترنت وایرلس داره و البته قیمت منیوش نجومی هست. عوضش یک مبل راحت داره که یک بالش نرم هم پشتم هست و حسابی خستگی 5 ساعت پروازم و در می کنه....
-
روز آخر در شانگهای
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 22:55
دیشب به چیاوشن SMS زدم که بیاد و با مسوول هتل برای چک آوت صحبت کنیم. هزینه آب و برق رو هم از روی برنامه ای که با Excel نوشته بودم دقیقا حساب کردم. ساعت حدودای 10 صبح اومد و با هم رفتیم پایین و مستر فیکس کنتورها رو چک کرد و بعد از یک حساب کتاب رسید به رقمی که من قبلا روی کاغذ نوشته بودم. خلاصه رفتیم پایین و ودیعه ام رو...
-
پاندا
شنبه 28 خردادماه سال 1390 08:20
.... ادامه از یادداشت قبلی: از کوچه های تنگ و باریک رد می شدیم و من عکس می گرفتم و مغازه ها رو هم می دیدیم. یک اسباب بازی فرشی بود که همه چی رو به نصف قیمتی که من خریده بودم می فروخت و بقیه مغازه ها هم قیمت های به نسبت ارزونتری داشتن. کوچه ها به دروازه های سنتی چینی ختم می شد که شبیه طاق های ساختمون های قدیمی ناصر...
-
تلاش برای آدم شدن
شنبه 28 خردادماه سال 1390 07:08
امروز بارون شدیدتر از روزهای دیگه بود و هر چی صبر کردم که شدت اش کم بشه، نشد. باید برای بار دوم می رفتم بانک. چون موجودی ام از سقف برداشت روزانه بیشتر بود و دیروز نتونستم حساب رو ببندم و چه خوب شد که فکرش رو کردم و نگذاشتم برای روز آخر... توی آسانسور بودم که یوچنگ بهم زنگ و زد و قطع شد. دوباره باهاش تماس گرفتم و گفت...
-
اگه بارون بذاره...
جمعه 27 خردادماه سال 1390 05:58
آسمون شانگهای این روزها همش داره گریه می کنه. الان که انقدر شدید شده که دونه هاش داره محکم به پنجره می خوره. انگار داره با مشت به شیشه می زنه و میگه: " حالا که تو می خوای بری من هم حالت رو می گیرم. " ظاهرا فصل بارونی باید یک ماه پیش شروع می شد ولی امسال دیرتر شروع شده تا من برنامه هام رو کنسل کنم. هر چند که...
-
مدال نقره
پنجشنبه 26 خردادماه سال 1390 20:29
امروز بالاخره بعد از حدود یک هفته آسمون مهلت داد و بارون نیومد. صبح رفتم دانشگاه که خانم هوانگ رو ببینم و ازش خداحافظی کنم. یک هدیه کوچیک هم براش خریده بودم. تو راه دانشگاه حس جالبی داشتم. حس بچگی ها که بعد از امتحانات می رفتم مدرسه و کارنامه ام رو می گرفتم. خیابون های دانشگاه، ساختمون ها و درختها امروز یک جور دیگه...
-
راهنمای گردشگران ( خرید)
شنبه 21 خردادماه سال 1390 12:40
اغلب مطالبی رو که اینجا می نویسم، قبلا لابلای یادداشت هام نوشتم. ولی حس کردم یک جمع بندی و خلاصه برای کسانی که حوصله خوندن ندارن بد نباشه. مطالب این یادداشت تجربیات چند ماه زندگی توی شانگهای هست که هرکسی بعدها ازم راهنمایی بخواد این ها رو بهش می گم. به هر حال از دید خودم هست و ممکن هست کسانی که بیان اینجا از دید...
-
فستیوال دراگون بوت؟
پنجشنبه 19 خردادماه سال 1390 14:56
دوشنبه کشور چین بخاطر فستیوال مشهور Dragon Boat ( قایق اژدها مانند) تعطیل رسمی بود. به شنبه و یکشنبه هم که خورده بود سه روز تعطیلات ساخته بود. دلم رو صابون زده بودم که کلی عکس بگیرم اما از هر کدوم از چینی ها پرسیدم نمی دونستن تو این روز چیکار می کنند و کجا باید رفت و دراگون بوت دید. چیاوشن می گفت من آخرین باری که...
-
کارت پستال
جمعه 13 خردادماه سال 1390 20:37
امروز صبح کتاب هایی رو که از کتابخونه گرفته بودم پس دادم. یک هفته تاخیر داشتم و بازای هر روز یک دهم یوان جریمه باید می دادم که جمعا دو یوان شد. اینجا کسی کتاب تمدید نمی کنه، فقط وقتی دیرتر از موعد بر می گردونه جریمه میده. بعدش باید می رفتم موسسه گوته؛ جلسه آخربود. خانم لی گفته بود برای تمرین یک کارت پستال برای من به...
-
عکسایی که قبلا گرفتم
پنجشنبه 12 خردادماه سال 1390 15:43
این مدت که اینترنت نداشتم کلی عکس گرفتم که بعضی هاش جالب بودن که میگذارم اینجا. البته بعضی ها به یادداشت های قبلی ام مربوط میشه اما حس اش نیست برم و جاش رو پیدا کنم. پس همین جا با مختصر توضیح میگذارم. عکسهایی از شکوفه های بهار و طبیعت در دانشگاه USST دستگاه خرید خودکار دارو که میکروفن و بلندگو هم داره که با دکتر تماس...
-
خانم برویر
پنجشنبه 12 خردادماه سال 1390 14:23
آخ که چقدر اینترنت داشتن خوبه... خدا این نعمت رو از هیچ مسلمون و نا مسلمونی نگیره ... تازه از امتحان برگشتم. امتحان دوم آلمانی با خانم برویر. چهارصد تا لغت داده بود حفظ کنیم. لغت میگم ها. در سطح بوندسلیگا. مثلا یکیش : سرعت سقوط آزاد جسم - Velocity of fall که میشه die Fallbeshlaunigung یا یکی دیگه انبساط elongation که...
-
یک رنگی
سهشنبه 10 خردادماه سال 1390 19:52
از رستوران بچه مسلمون ها که میومدم داشت نم نم بارون میومد. البته هوا گرم هست و تا دونه های بارون به صورت میخوره خشک میشه. دیگه باهام رفیق شدن. از دور که من رو می بینن دست تکون میدن و لبخند می زنن و من هم جواب میدم. دوستی بدون حتی یک کلمه حرف. چند روزی هست که لباس یکدست سبز خریدن و خیلی باحال تر شدن. از صبح تا شب در...
-
تقلب
سهشنبه 10 خردادماه سال 1390 19:50
این روزها خیلی درگیر امتحاناتم. البته امروز شاخ غول رو شکستم و امتحان سخت ترین درس رو دادم. همون خانم لی ( خواهر کوچیکه جت لی ) معروف به You can find out that! . یاد و خاطره استاد های عقده ای دوره لیسانسم رو زنده کرد ( البته باستثناء استاد عزیزم آقای دکتر کوزه کنانی که هر جا هست امیدوارم سالم و سرحال باشه) کلا 6 تا...
-
یکی از قشنگترین روزهای زندگی در شانگهای
جمعه 6 خردادماه سال 1390 21:59
امروز صبح به چیاوشن sms زدم که اگر وقت داری بیام و جواب تکالیف درس DSP رو که دیشب نوشته بودم با مال تو مقایسه کنم. بهش گفتم که حدود ساعت 4 میام پیشت و اون هم گفت بیا. این روزها تا ساعت دو نصف شب بیدار می مونم و درس می خونم. در عوض صبح تا ده می خوابم. آخه روزها اینجا خیلی سرو صدا هست و نمیشه تمرکز کرد. امروز هوا خنک...
-
صمیمیت در چشم های آبی
جمعه 6 خردادماه سال 1390 21:57
امروز ظهر رفتم پیش کارلستن و کتابم رو که بهش قرض داده بودم ازش گرفتم و یکم با هم حرف زدیم. کارلستن انگلیسی اش خوبه و معمولا وقتی با هم هستیم زیاد حرف می زنیم. البته انگلیسی اش با توجه به اینکه تا پانزده سالگی امریکا بوده خیلی خوب نیست و بعضی وقتها انقدر سر یک جمله فکر می کنه که حوصله م رو سر می بره. شاید بخاطر اینه که...
-
خجالت
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1390 17:08
Normal 0 21 false false false EN-US ZH-CN AR-SA I'm sending this via my friends Karlsten laptop. his laptop also has german windows but its realy better than chinese. چند روز پیش توی پیاده رو یک خانمی چند قدم جلو تر از من داشت راه می رفت. سر و وضع عادی داشت و مثل اکثر خانم ها دامن کوتاه پوشیده بود. توی همین حین صدای...
-
چین پیشرفته
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1390 17:04
Normal 0 21 false false false EN-US ZH-CN AR-SA I'm sending this by my friends laptop Karlsten. داشتم می گفتم که چینی ها انقدر از نظر فرهنگی از بقیه دنیا عقب هستن که باید براشون آداب معاشرت رایج در دنیای امروز رو توضیح داد. ولی چرا با این همه بی فرهنگی تونستن انقدر از نظر اقتصادی پیشرفت کنن که به اتحادیه اروپا وام چند...
-
فرهنگ چینی
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1390 17:00
Normal 0 21 false false false EN-US ZH-CN AR-SA I'm sending this from my friends laptop Karlsten دوست ندارم راجع به آدم ها و مردم این جوری قضاوت کلی بکنم ولی باید بگم مردمی که من اینجا می بینم از نظر فرهنگی خیلی از دنیا عقب موندن. من خودم کسی بودم که هر روز توی خیابون های ایران از بی فرهنگی مردم ناله می کردم. از رعایت...
-
محله جینگ آن و موسسه گوته
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1390 16:56
Normal 0 21 false false false EN-US ZH-CN AR-SA I'm sending this from my friend laptop Karlsten ا ز طرف دانشگاه و البته با تلاش خانم هوانگ 6 جلسه آلمانی رو توی موسسه گوته شانگهای زیر نظر یک استاد پدر- مادردار یاد می گیریم. خدایی اش این خانم هوانگ جزو استثناء های چینی هاست. خیلی خیلی پی گیر و سخت کوش و درعین حال بی...
-
کتابخونه هم از دست رفت...
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1390 16:50
Normal 0 21 false false false EN-US ZH-CN AR-SA I'm uploading this from my friend home Karlsten and by his laptop هر چی این عینک خوش بینی رو پاک می کنم که چهار تا نکته مثبت تو این چینی ها پیدا کنم، نیست به خدا. چهار تا چیز مثبت دیروز دیدم که دلم یکم وا شده بود که دوباره امروز لگد زدن به سطل شیر شون و پخش زمین شد....
-
نگاه تازه
شنبه 24 اردیبهشتماه سال 1390 11:11
دیروز ظهر توی کتابخونه داشتم توی سایت های خبری، اخبار روز رو می خوندم که به یک نکته جالب برخوردم. شایعه زلزله در شهر رم. یک پیش گوی ایتالیایی پیش بینی کرده بود که 11 می 2011 توی شهر رم یک زلزله بزرگ اتفاق میافته. این پیش گو سال 1971 از دنیا رفته ولی سال 1923 هم زلزله ی دیگه ی رو توی یکی از شهرهای ایتالیا درست پیش بینی...
-
دا جیانگ یو
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 17:11
امروز بعد از مدت ها یک خبر خوب بهم رسید که فعلا نمی گم چیه تا مطمئن شم. راجع به اینترنت نیست. الان اومدم این یادداشت غمناک آخری رو هم لود کنم و دیگه راجع به قطع و وصل شدن اینترنت چیزی ننویسم. قدیر دیشب اومد اتاقم و گفت که رفته با صاحب هتل دعوا کرده. بعدش هم زنگ زده به خانم هوانگ و گوشی رو داده به صاحب هتل اون هم گفته...
-
ماشه رو بکش
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 17:00
دیگه به نظر میاد اینترنت نخواهم داشت. من هم دیگه با وضعیت کنار اومدم و فقط روزها رو میشمرم که زودتر تموم شه. این یادداشت ها رو قبلا نوشتم. از این به بعد همه یادداشت ها فقط از کتابخونه لود میشه. ساعت ده شب 9ام می . دیگه دارم دیوونه میشم... طاقتم طاق شده ... داشتم یک نامه می نوشتم واسه پروفسور لیندنر مدیر گروه و کلی از...
-
رور مبادا
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 10:21
این یادداشت مربوط به دو هفته پیش هست که اینترنتم تازه قطع شده بود. هنوز هم وصل نشده. امروز هوا خنک بود اومدم کتابخونه گفتم این رو هم لود کنم که نمونه رو دستم باد کنه... اگر این یادداشت رو بخونید حتما نگرانم میشین (منظورم خواهرم هست) ... اما اگه این ها رو ننویسم بعدها وقتی برمیگردم که بخونم فکر می کنم همیشه اینجا حالم...
-
رفیق نیمه راه
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 11:27
قطع شدن اینترنتم باعث شده توالی یادداشتها بهم بخور. این مال هفتهٔ پیش هست که الان دارم از کتابخونه لود میکنم: داشتم خودم رو آنالیز میکردم که چرا من انقدر به اینترنت محتاجم؟ و چرا قطعی اینترنت اینجا انقدر ضدحال هست؟ جوابش زیاد سخت نبود. اینجا انقدر مضخرف هست که وقتی اینترنت داری و یک پنجره به دنیای خارج از اینجا برات...
-
استاد نفهم
پنجشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1390 17:35
هنوز اینترنتم قطع هست و اومدم کتابخونه که یادداشتم رو لود کنم که دیدم office 2003 روش نصب هست و فایل من 2007 هست. بی اختیار گفتم terrible و بغل دستیم فلش مموریش رو بهم داد و گفت بیا از رو این نصب کن! امروز آخرین جلسه از درس Silicon Sensor بود. استاد نتایج امتحان هفته پیش رو هم آورده بود. همونطور که انتظار داشتم حس...
-
تاسف
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 08:49
باز دوباره اینترنت هتل قطع شد. دفعه پیش هم قبل از تعطیلات قطع شد. این بار هم دوشنبه روز جهانی کارگر هست و تعطیل باز من اینترنت ندارم. SMS زدم که خانم هوانگ علت رو بپرسه که در پاسخ گفت: “تماس گرفتم و جواب درستی نگرفتم و واقعا متاسفم!" به هر حال چین هم ، مثل خیلی از کشورهای دیگه، عدالت و حمایت از حقوق شهروندی رو...
-
تکامل
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 19:52
چند روز پیش بطور اتفاقی از توی اینترنت متوجه شدم نمایشگاه صنعت خودرو توی شانگهای برپاست. 28 اپریل (یعنی امروز) هم روز پایانی هست. وقت رو تلف نکردم و دیروز بعد از کلاس رفتم. به چند تا از همکلاسی های چینی گفتم همراهی کنن که گفتن درس داریم و ... هندی ها هم مثل همیشه با کمال میل قبول کردن و بعد غیبشون زد و بازم تک و تنها...
-
نمایشگاه خودرو شانگهای 2011 (سری 5)
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 13:17