شانگهای مه آلود

امروز دوباره اینترنتم قطع شد. کلا سه روز بیشتر وصل نبود. دیگه نمیدونم به کی پناه ببرم. پول آب وبرق رو هم دیشب دادم و دیگه تفنگم گلوله مشقی نداره. اعتراض کردن هم وقتی نمی فهمی چی میگن و مطمئنی که اونا هم نمیفهمن تو چی میگی آب تو هاون کوبیدنی بیش نیست.

تصمیم گرفتم برم بیرون و تو راه چون از جلو در اتاق مستر فیکس ( همین یارو تعمیرات چی هتل ) رد میشدم در زدم تا سوال کنم. همیشه دو ساعت طول میکشه تا در رو باز کنه. امروز فهمیدم میره شلوار میپوشه. این دفعه زود باز کرد اما انگار که تو حموم باشه پشت در قایم شده بود و فقط کله ش پیدا بود. ما که سر در نیاوردیم اینها تو استخر با اون وضع دوش میگیرن، بعد اینجا با شرت مامان دوز خجالت میکشن بیان دم در! تا من رو دید فهمید دردم چیه و کلی چیزها گفت که من یک کلمه اش رو هم نفهمیدم اما از لحن اش معلوم بود که خودش هم شاکی هست و داره تلاش میکنه که تماس بگیره وصل بشه بعد با انگشت اش عدد یک رو نشون داد که یعنی یک روز صبر کن. چه میدونم شایدم گفت یک ماه یا یک سال!

البته این ها معمولا خورده شیشه اشون در حد قابل قبولی پایین هست و میشه بهشون اعتماد کرد. هر چند که بنده چاره ی دیگه ای هم ندارم.

زدم بیرون...

توی اتوبوس یکی داشت با موبایلش گیم بازی میکرد اون هم با صدا! بدجوری رفته بود رو اعصابم. البته اون ردیف های جلو نشسته بود ولی صداش میومد. بنگ و بونگ! تق و توق! هیچکی هم آخ نمی گفت. دیدم اکثرا تو گوش شون هد ست هست و نمیشنون.انگار فقط من و اون یارو هد ست نداشتیم. تلویزیون داخل اتوبوس هم داشت گزارش پس لرزه امروز ژاپن رو نشون میداد. پس لرزه که چه عرض کنم، 7.5 ریشتر. زلزله ماه پیش توی حرکت وضعی زمین هم تاثیر گذاشته و الان دوباره. ولی فقط 2 تا کشته!

الان از رستوران مورد علاقه ام دارم بر میگردم. روبروی کارفور. اسمش رو امروز یاد گرفتم Pizza Hut. Hut به معنی کپر یا سایه بان هست که البته اینها عکس کلاه گذاشته بودن. شاید منظورشون Hat بوده! یک جای خیلی تمیز و شیک و تقریبا بزرگ توی نبش یک خیابون. دو، سه تا از گارسون ها هم انگلیسی دست و پا شکسته بلدن. و البته یکی شون یک پسره هست که کلی هم ادعاش میشه و موقع حرف زدن لهجه و قیافه میگیره. مشتری های رستوران هم آدم های خاص و با کلاسی هستند و مثل بقیه جاها بلند بلند حرف نمی زنن و گر و گر سیگار نمیکشن. قیمت و کمیت و کیفیت غذاهاش هم خیلی خوبه. خلاصه که ارزش 30- 40 دقیقه تو اتوبوس نشستن و 10 دقیقه پیاده روی رو داره. صاحب رستوران اگه بفهمه من از کجا پا میشم میام، به افتخارم 4 تا عرعر و 3 تا جفتک مشقی هم میزنه!

چند روزی هست که هوای شانگهای رو مه غلیظ گرفته. که البته تو این فصل سال برای یک شهر، کنار دریای آزاد، طبیعی هست. هوا هم خنک هست و مه غلیظ صدای بوق ماشین ها رو تو خودش حل می کنه و قدم زدن به آدم آرامش میده. یادم میاد ماهشهر هم زمستون ها همچین مه غلیظی داشت. البته اون سالهایی که هنوز گرد و غبارش فاجعه نبود.

اینجا پیاده رو برای قدم زدن زیاد هست. چون خیابون ها مسیر دوچرخه و موتور هم جداگونه دارن با آسایش میتونی قدم بزنی. ضمنا پیاده روهای اینجا توسط مصالح ساختمانی یا داربست برج های از ما بهترون قرق نشده و فضای سبز کنار پیاده رو جزو سرانه فضای ورزشی به ملت انداخته نمیشه.