مدال نقره


امروز بالاخره بعد از حدود یک هفته آسمون مهلت داد و بارون نیومد. صبح رفتم دانشگاه که خانم هوانگ رو ببینم و ازش خداحافظی کنم. یک هدیه کوچیک هم براش خریده بودم.

تو راه دانشگاه حس جالبی داشتم. حس بچگی ها که بعد از امتحانات می رفتم مدرسه و کارنامه ام رو می گرفتم. خیابون های دانشگاه، ساختمون ها و درختها امروز یک جور دیگه بودن. انگار همه داشتن برام دست تکون می دادن و بای بای می کردن. امروز مجسمه جین مائو هم چشم های خندون و مهربونی داشت.

نزدیکی های دفتر خانم هوانگ که رسیدم از دور چیاوشن رو دیدم که یک مشت کاغذ دستش بود و داشت از رستوران میومد و اصلا هم حواسش به اطرافش نبود. آروم رفتم کنارش و بغل گوشش با صدای لولو گفتم: " Where are you going?" .  بالاخره سرش رو از تو کاغذهاش بلند کرد و من رو دید. گفت: دیروز مصاحبه برای دوره کارآموزی تابستونی بودم و قبول شدم. شرکت آلمانی KOSTEL که تجهیزات خودرو می سازه. می گفت امیدوارم داجیانگ یو نباشه. گفتم کارآموزی تابستونی داجیانگ یو میشه دیگه، انتظار بیشتری نداشته باش و برو خوش باش. خندید و گفت آره زیاد انتظار ندارم. خداحافظی کردیم و اون رفت به سمت خوابگاهش و من به سمت پله های ساختمون.

در اتاق خانم هوانگ مثل همیشه باز بود و خوشبختانه همکارش هم توی اتاق نبود. روی میزش پر از کاغذ بود و خودش هم پشت مانیتورش گم بود. آروم با انگشتم به در ضربه زدم و گفتم : " Hello" و رفتم تو. مثل همیشه خنده رو و مهربون سلام کرد و از جاش بلند شد.

گفتم: " Everything is getting as well? "

گفت:" yes, and about you?"

گفتم: " Fine thank you." واینطوری ادامه دادم: " راستش همیشه سلام کردن آسون هست و مهم نیست به چه زبونی باشه؛ نیهاو یا هر چیز دیگه ای. ولی خداحافظی کردن خیلی سخت و مشکل هست."

همینطور که حرف میزدم کادوی کوچیکم رو که یک قاب عکس بود از توی کیفم بیرون آوردم و بهش دادم و گفتم: " شما از این چیزها زیاد دیدین و من هم این رو از شهر خودتون و از خیابون تیان جی فانگ خریدم. ولی یک فرق کوچیکی که داره اینه که از دختر خانمی که این رو می کشید خواستم که این مناظر رو فقط مخصوص خانم هوانگ بکشه و این درخت ها رو بهش اضافه کنه و این آبشار رو..."

خیلی ذوق کرد و پشت قاب عکس رو نگاه کرد و امضا و یک خط تشکرم رو هم خوند و گفت: " خیلی ممنونم مخصوصا بابت اون امضای پشت تابلو"

خلاصه یکم دیگه تعارف تیکه پاره کردیم واسه هم و گفتم: " امیدوارم دوباره توی آلمان همدیگر رو ببینیم."

گفت: " امیدوارم خودت اونجا موفق بشی و شاید یک روز خودت دعوتم کنی که بیام."

بعد برگشت به سمت میزش و از بین کاغذ هایی که روی میزش بود گشت و چندتا کاغذ رو در آورد و گفت: " اینها نتایج امتحانات آخر هستن و شاگرد دوم گروه شدی."

گفتم: " شاگرد اول کی شده؟"

گفت:" یکی از دخترها" و اضافه کرد: " پسرها همیشه میگن دخترها خر خونن."

بقیه نمراتم رو هم بهم نشون داد و بهم گفت : " خوشحال میشم که خبر موفقیت هات رو توی آلمان برام ایمیل کنی "

دیگه خداحافظی کردیم و از سالن و پله ها برای آخرین بار رد شدم و وارد محوطه شدم.

این بار هوای ابری و خنک شانگهای برام لذت بخش تر شده بود.

خوشحال بودم که با مدال نقره دارم چین رو ترک می کنم. و راضی بودم از اینکه فهمیدم همکلاسی های چینی ام رو نباید دست کم می گرفتم. جرقه های خاموشی که این اواخر خوب خودشون رو نشون دادن و صحنه رقابت رو جذاب تر کردن.


راهنمای گردشگران ( خرید)

اغلب مطالبی رو که اینجا می نویسم، قبلا لابلای یادداشت هام نوشتم. ولی حس کردم یک جمع بندی و خلاصه برای کسانی که حوصله خوندن ندارن بد نباشه.

مطالب این یادداشت تجربیات چند ماه زندگی توی شانگهای هست که هرکسی بعدها ازم راهنمایی بخواد این ها رو بهش می گم. به هر حال از دید خودم هست و ممکن هست کسانی که بیان اینجا از دید خودشون نظرات متفاوتی داشته باشن که کاملا طبیعی هست.

اگر سوالی دارید توی نظرات بپرسید تا جوابش رو بدم و اگر مهم بود به مطلب اضافه کنم.


تمام مسافران ایرانی طبق سنت و عادت بیشتر وقت سفر خودشون رو به خرید اختصاص میدن. هرچند وقتی پای صحبت شون بنشینی ادعای خلافش رو می کنن ولی به هر حال اگر دنبالشون بری به احتمال زیاد سر از مراکز خرید در میاری.


ارزونی


همه کسانی که چین میان انتظار زیادی دارن که همه چی ارزون باشه و کلی جنس ارزون بخرن. بهتون توصیه می کنم انتظارات خودتون رو پایین تر بیارین که اینجا ضد حال نخورید. قیمت کالاها ممکن هست که از ایران حدود 10 تا 20 درصد ارزون تر باشن و یا هم قیمت ایران باشن ولی انتظار بیشتر از این نداشته باشید.


اینجا پوشاک و لوازم ورزشی ارزون قیمت با قیمت های مناسب می تونید گیر بیارید و قیمت پوشاک  و لوازم ورزشی لوکس با برندهای معروف به هر حال هر جای دنیا بالا هست و باز هم اینجا انتظار 10 – 20 درصد ارزون تر نسبت به ایران داشته باشید و نه بیشتر.

لوازم الکترونیکی که برندهای معروف دارن مثل لپ تاپ و گوشی موبایل هم قیمت ایران هست و ارزونتر که نیست شاید 5 درصد هم گرون تر باشه. برندهای چینی هم که کاملا نا آشنا هستن قیمت های متفاوتی دارن که یا خیلی خیلی ارزون هستن ویا از مشابه خارجی اش گرون تر.

تنها نکته ای که هست و خرید رو برای ما ایرانی ها لذت بخش تر می کنه تنوع کالا هاست و اینکه هر چیزی با هر برندی رو شما توی چین می تونید گیر بیارید و شکل و شمایل فروشگاه ها به شما اجازه میده که اجناس رو لمس کنید و امتحان کنید و وقتی کاملا مطمئن شدید بخرید.


ممکن هست دوست و آشنا و فک و فامیل که از چین بر میگردن، برای شما تعریف کنن که همه چی خیلی خیلی ارزون هست و آب از لب و لوچه شما راه بندازن، اما تجربه من توی این چند ماه نشون داده که بیشتر این حرف ها از روی جو زدگی هست و برای یک مسافر معمولی که مراکز معمولی خرید رو میشناسه و هیچ آشنایی نداره و کسی سفارش اش رو نکرده و از همه مهمتر عمده خرید نمی کنه قیمت ها از 20 درصد ارزون تر نسبت به ایران کمتر نمیشه.


تخفیف


فروشنده های چینی اغلب اهل چونه زدن هستن و شما حتی به 10 درصد قیمت اولیه هم می تونید یک جنس رو بعد از چونه زدن بخرید. این باعث می شه که هیچ وقت از خریدتون راضی نشید، چون همیشه حس می کنید که شاید می شد ارزونتر هم خرید یا اینکه اصلا شاید به درد نمی خورد که انقدر تخفیف گرفتید!

اما این مساله شامل همه فروشگاه ها نمیشه. بعضی کالاها قیمت شرکتی دارن مثل لپ تاپ.

و یک نکته مهم این هست که اگر یک فروشنده بعد از اصرار شما راضی نشد که حتی یک یوان بهتون تخفیف بده ازش خرید کنید و مطمئن باشید که از اون ارزونتر گیرتون نمیاد.

توی چین اکثر مردم انگلیسی بلد نیستن، ولی این مساله برای خرید مشکلی ایجاد نمی کنه چون اکثر فروشگاه ها روی کالاهاشون برچسب قیمت دارن و اگر نباشه هم  با یک ماشین حساب به شما قیمت رو نشون میدن.

فقط کافیه که این جمله رو یاد بگیرید: " دو شاو جیان ؟ " (?Dow Shaw Jian) که یعنی : " چنده؟ "

توی فروشگاه هایی که فروشنده انگلیسیش خوبه بیشتر حواستون رو جمع کنید که سرتون کلاه نره!



مراکز خرید مهم شانگهای ( خط مترو) :


  • سوپر برند مال (Super Brand Mall) – منطقه Pudung - نزدیک برج معروف اوینتال پرل تی وی که پوشاک لوکس با برندهای معروف داره. اطراف این فروشگاه پاساژها و مراکز خرید دیگه ای هم هستن که می تونید به راحتی پیداشون کنید.(خط 2)
  • خیابان نانجینگ  (  ( Nanjing Road – منطقه Hunagpu – یک خیابان سنگ فرش و مسیر پیاده روی هست که اطرافش پر از مراکز خرید و فروشگاه های مختلف هستن. این خیابان با میدان ( People Square ) به دو قسمت تقسیم میشه و منطقه غربش هم که تا معبد جینگ آن امتداد پیدا می کنه همچنان پر از مراکز خرید هست. (خط 2 و 1 و 8 و 10 و 7 )
  • باغ یویوان ( Yuyuan Garden) – یک بازار سنتی چینی هست که سوغاتی ها و صنایع دستی رو می تونید از اینجا بخرید.(خط 8 و 10) گول عکس های خیلی قشنگ این باغ رو که توی اینترنت هست نخورین. اینجا یک بوستان خیلی کوچیک هست و فقط دنبال بازار باشید.
  • شوجیا هویی ( Xujiahui )  منطقه ی بزرگی هست که پر از مراکز خرید و پاساژهای مختلف برای خرید پوشاک و لوازم الکترونیکی.(خط 1 و 9)
  • ووجیا اوچانگ ( Wujiaochang ) – همونطور که از اسمش معلومه (Wu = 5 ) میدان با پنج راه هست که خیابان های اطرافش پر از مراکز خرید هستن.(خط 10 )
  • لونگ یانگ ( Longyang) – یک سوپرمارکت خیلی بزرگ به اسم Metro داره و یک فروشگاه لوازم ورزشی خیلی بزرگ به اسم Mega Sport Shop.(خط 7)
  • خیابان هونگ می (Hungmei) – که فروشگاه های مختلف و یک مرکز خرید مروارید داره. (خط 10 )
  • تیان جی فانگ (Tian Zi Fang)  به اسم ( Xin Tian Di) هم معروف هست.  مرکز خرید کالاهای هنری و صنایع دستی که توصیه می کنم از دستش ندید.
  •  خیابان دوولون ( Doulun ) مرکز خرید کالاهای هنری و صنایع دستی


بجز همه اینها فروشگاه های زنجیره ای E-Mart ، Carrefoure و ... هم هستن که توشون کالاهای بدرد بخور با قیمت های مناسبی رو می تونید پیدا کنید.