مخارج زندگی در شانگهای

مخارج زندگی معمولا به خود شخص خیلی بستگی داره. همونطور که توی کشور خودمون هم نمیتونیم بگیم که مخارج زندگی دقیقا چقدر هست. اما با در نظر گرفتن یک زندگی متوسط و البته دانشجویی می شه یک جمع بندی کلی داشت. 

 

تمامی واحد های پولی به یوان Y یا همون Renmibi جمهوری خلق چین هست. الان که دارم این مطلب رو می نویسم یک Y چین معادل تقریبا 1650 تا 1700 ریال ایران هست. 

 

هزینه مسکن 

 


آپارتمان  حدود 60m2 با دستشویی و حموم مشترک و با آشپزخانه: 

4000-5000 یوان

آپارتمان 30m2 با حموم و دستشویی بدون آشپزخانه: 1200-2000 یوان  

 

آپارتمان های بزرگتر هم هست که قیمت هاش بالاتره و به درد زندگی دانشجویی نمی خوره و 3 نفره و چهار نفره و بیشتر هم هست که ارزونتره و به درد زندگی ایرانی نمی خوره و برای هندی ها مناسب هست. 


 

 امکانات موجود در یک آپارتمان 

 

اینجا معمولا آپارتمان ها اینترنت، آب و برق دارند و کاملا مبله هستند. البته اتاق ممکنه یخچال نداشته باشند(مثل مال خودم) 

 

اینترنت می تونه مجانی باشه ولی آب و برق معمولا توسط مستاجر پرداخت میشه و کاملا عادلانه است چون اینجا حتی اتاق 2 متری هم کنتور آب و برق داره و چیزی به اسم کنتور مشترک مثل ایران مرسوم نیست.


هزینه آب و برق


برق اینجا بازای هر کیلو وات ساعت 1.2 یوان هست که از ایران خیلی گرونتره. (200 تومان در مقابل 40 تومن ایران)


آب هم هر مترمکعب 4.2 یوان هست که باز هم از بدترین تعرفه ایران گرونتر هست

( 715 تومن به 500 تومن ایران)  

 

هزینه اینترنت  

 

۱۰۰۰ یوان برای ۶ ماه. سرعت اینترنت در حد ۵۱۲ .

 

خورد و خوراک 

 

اینجا مجبورید که به هر حال با غذای چینی کنار بیاید.  اگر از رستوران دانشگاه استفاده کنید هر وعده غذا 8 تا 15 یوان میشه. که اگر مصر باشید که هر 3 وعده رو در رستوران بخورید در مجموع روزی 30 یوان پول غذاتون میشه. 

 

البته معمولا مذاق ایرانی اینجوری نیست. شما یک وعده بیشتر نیمیتونید غذای دانشگاه بخورید. 

 

در رستوران های معمولی یک وعده غذا از 15 تا 35 یوان آدم رو سیر میکنه. البته شما میتونید بیشتر هم بخورید. 

رستوران های اسلامی اگه بهشون نزدیک باشید گرونتر هستند و از 45 یوان شروع میشه به بالا. 

 

رستوران ایرانی شانگهای هم که از 65 یوان شروع میشه. 

 

رستوران های اطراف مناطق توریستی یکمی گرونتر هستند و از 30 یوان شروع میشه. 

 

 برای خرید میوه و سبزی و نان و شیر و تخم مرغ و این جور چیزها هم خیلی کمتر از ایران هزینه تون میشه: 

 

قیمت هر کیلو میوه: 

 

سیب 8 یوان

پرتقال 8 یوان 

توت فرنگی 6 یوان 

لیمو ترش 8 یوان 

سیب زمینی 2 یوان 

پیاز 4 یوان 

گوجه فرنگی 4 یوان 

خیار 6 یوان 

 

قیمت نان یک بسته نان تست 10 یوان هست.اینجا فقط نان تست می تونید پیدا کنید چون اینها صبحانه هم برنج می خورن. 

 آب معدنی 2 تا 10 یوان

 شیر و تخم مرغ و ماست و آب میوه و ... هم از 20 یوان تجاوز نیمیکنه 

 

ایاب و ذهاب 

 

اینجا اکثر مردم از اتوبوس و مترو و دوچرخه استفاده می کنن. که البته قابل توجه مسوولین کشور اینکه بخاطر تبلیغات تلویزیون اینکارو نمیکنن. اینجا اتوبوس همیشه جای نشستن داره و بیشتر از 10 دقیقه معطل نیمشی. همه جای شهر هم مسیر ویژه دوچرخه هست. 

 

بلیط اتوبوس 2 یوان 

 

بلیط مترو 2 یوان 

 

 البته با کارت دانشجوی هر دوی اونها 1 یوان میشه. 

 تاکسی یک مسیر 3 کیلومتری 12 یوان بیشتر ش برای دانشجو مضر هست. 

 

دوچرخه هم میتونید بخرید که دسته دومش 100 تا 200 یوان 

 

پوشاک 

 

پوشاک از ایران 5 تا 10 درصد ارزونتر هست. 

 

برای شستشو هم میتویند از خشکشویی استفاده کنید که بسته به نوع لباس 5 تا 25 یوان 

 

جمع بندی 

 

مسکن: ماهیانه 1400 یوان

هزینه آب و برق: 300 یوان 

غذا: ماهیانه 2500 یوان 

ایاب و ذهاب:ماهیانه 100 یوان 

 

جمع کل: ماهیانه 4300 یوان که میشه یک کمی بیشتر از 700 هزار تومن  


که البته همه اینها بستگی به نوع زندگی شما داره.

مثلا اگر مسکن رو مشترک باشید هزینه نصف میشه. 

یا اینکه تو چه فصلی باشید که هزینه آب و برق کمتر بشه.

یا اینکه چقدر غذا بخورید و چه جور غذاهایی که باز فرق میکنه.


اما 700 هزار تومن یک مقدار متعادل هست که نه زیاد ولخرجی میشه و نه زیاد ذلت.

کوروش جان شرمنده!

 

 

 

امروز یک کلاس آشنایی با فرهنگ و تاریخ آلمان داشتیم.

استاد به قسمت تاریخ که رسید گفت آلمان تاریخ قدیمی داره و نه به اندازه چین که به 250 سال قبل از میلاد بر می گرده و همینطور که داشت تو کلاس قدم میزد و چشم به همه دانشجوها داشت به این جمله رسید و به من! و ناچار اضافه کرد که و البته هیچکدوم به قدمت تاریخ ایران نیستند که 500 سال قبل از میلاد و بیشتر بر میگرده...

یک لحظه احساس غرور کردم. اما...

تو این چند روز هر کی گفته از کجا می آی تا می گم ایران سگرمه هاشون میره تو همدیگه که آره تو اخبار این روزا خیلی اسم کشورتون میاد و انگار اوضاع خرابه...

یا مثلا می پرسن واحد پول کشورتون چیه؟ می گم ریال می گن خوب پس مثل عرب ها هستین... و میگم نه... بعد می گن خوب حالا این ریالی که مثل عرب ها نیست ارزش اش چقدر هست و من می گم هر یوان چین معادل 1700 ریال ایران هست و بعدش خودم سرم رو میدازم پایین.

یک بار برای خود شیرینی به چینی ها گفتم که ما هم عید مون یک ماه دیگه است و گفتن چه جالب ولی چرا انقدر دیر؟ گفتم خوب دقیقا بهار اون موقع شروع میشه... بعد اضافه کردم که این عید خیلی قدیم هست و به هزاران سال پیش بر می گرده بعد پرسیدن خوب الان چه سالی تو ایران هست... گفتم 1390 ! سرشون رو بردن عقب و گفتن پس زیاد هم قدیمی نیست... بعدش هم دیگه انگیزه نداشتن توضیحات تکمیلی من رو راجع به تاریخ هجری و 2500 ساله بشنون.

یادم باشه که تاریخ دقیق 2500 ساله رو در بیارم اینبار کسی پرسید بگم که اینجوری گند نزنم.

یک بار هم سر میز شام که پرفسور لیندر دعوتمون کرده بود صحبت از ایران شد و اینکه چرا ما اینهمه نفت داریم ولی فقیر هستیم. صحبت های زیادی شد و یکی از هم کلاسی ها که اهل ترکیه هستش خواست از آب گل آلود ماهی بگیره وخیلی با افاده گفت تو اون منطقه بهترین کشور ترکیه است. من واسه اینکه فقط تو دهن اون زده باشم گفتم یادت نره که امارات و قطر هم تو اون منطقه هستن و پروفسور اضافه کرد که ابوظبی به تنهایی می تونه تمام منطقه رو بخره و فک یارو کش اومد!

خلاصه که کوروش جان می دونم هنوز خوابی ولی باید بگم کلی شرمندت شدیم این روزها...