یک مرکز خرید خیلی بزرگ هست توی ناحیه یانگپو، یعنی همین جایی که من هستم و 45 دقیقه پیاده و 10 دقیقه با اتوبوس با خونم فاصله داره.
تصمیم گرفتم با اتوبوس برم. اینبار ولی اتوبوس شلوغ بود و جای ایستادن هم حتی کم بود.
کلا 4 ایستگاه بود. اتوبوس های شانگهای معمولا مسیر هاشون طولانی نیست مثل اتوبوس راه آهن تجریش. بجاش تعدادشون زیاده و چون مسیر های کوتاهی رو طی میکنن بیشتر از 10 دقیقه معطل نمیشی. و اون بلیط 2 یوانی که می دی واقعا با صرفه است. هم شهرداری راضی هستش هم مسافر. مثل تهران نیست که شهرداری هی تو روزنامه همشهری منت سر مردم بگذاره که دارم 30 کیلومتر می برمتون همش 100 تومن میگیرم. یکی هم نیست بگه خدا خیرت بده ما که یک ایستگاه بیشتر اونم از سر نیایش تا میرداماد افتخار حضور در ناوگان شما رو نداشتیم. اون هم آرزو به دل موندیم که از پله جلو در یکم بالاتر جا گیرم بیاد.
بگذریم. خلاصه با این اتوبوس 59 تو این ساعت از روز خاطره اتوبوس های BRT رو بد جوری زنده کرد.
یک فرقی هم البته داشت که تو مسیر برگشت داشتم بهش فکر می کردم. آخه اینبار صندلی گیرم اومد و داشتم فکر می کردم.
فکر می کردم به اینکه چه توهینی هر روز به ما میشه از حدود 20 سال پیش که زن و مرد رو تو اتوبوس از هم جدا کردن. فکر می کنم 20 سال پیش باشه چون من بچگی هام یادم هست که زن و مرد قاطی بودن. بعد یک مدت مردها می رفتن جلو بعد حاج آقا از لای آیه ها استخراج می کردن که نه مردا باید برن عقب. بعد یک هو می خوردن به یه استخراج دیگه زنها میرفتن عقب و این داستان همچنان ادامه دارد...
یادم میاد بچه که بودم یک آشنایی داشتیم آکواریوم داشت. اونجا ماهی ها که بچه میذاشتن با یک شیشه حایل بچه هاشون رو ازشون جدا می کردن که نخورن. چون ماهی ها که شعورشون نمی رسید این بچه شون هست و می خوردن. مثل ما که شعورمون نمی رسه که نباید تو اتوبوس اعمال زناشویی انجام بدیم! و اگه حاج آقا نباشن و بین ما شیشه بگذارن ممکنه همدیگه رو بخوریم. ولی اون آشنای ما حداقل به ماهی هاش غذا میداد که گشنه نمونن اما حاج آقا نمیده.
حالا دیگه خود حاجی هم نمی تونه پیش بینی کنه که اگه شیشه رو برداره چی میشه.
اون کش هایی که دور پول می بستن یادتونه؟ بچه که بودیم کرم داشتیم می کشیدیم. بعد که ول می کردی بر میگشت میخورد به دست آی می سوخت. بعضی وقتا که حواست حسابی جمع بود که ول نشه کش پاره می شد و باز می سوخت. اونوقت بود که دعا می کردی کاش زودتر ولش می کردی چون هر چی بیشتر کش میومد وقتی پاره می شد بیشتر درد می گرفت.
حالا می خوام بگم حاج آقا نترس کش و ول کن انقدر نکش بگذار وقتی حواست حسابی جمع هستش ولش کن که بتونی واسه دردش دوا داشته باشی. این کشی که داری میکشی بخوای نخوای یک روز پاره میشه و هرچی دیرتر پاره بشه دردش هم بیشتره و البته وقتی پاره می شه که انتظارش رو نداری و غافلگیر میشی.
سلام علی آقا. من دوستی دارم که انگلیس زندگی میکنه و اینو بهم گفته البته از بقیه هم شنیدم و شما هم خودت می دونی که تو اتوبوس و متروهای شلوغ بعضی مردها به زنها دست می زنن. هم تو ایران وسط اتوبوس هم بقیه جاهای دنیا. که مسلما یه سری دخترا بدشون میاد از این اتفاق ولی کاری نمی تونن بکنن. پس چه بهتر که اتوبوس ها جدا باشه و واگن های مترو همینطور تا دخترای ایرانی و خارجی همیشه در حال اذیت شدن نباشن
سلام دوست عزیز
این اتفاقی که شما فرمودید نه تنها در اتوبوس بلکه در پیاده رو. سر کلاس دانشگاه. رستوران . صف سوارشدن به هواپیما و هر جای دیگه ای ممکنه بیفته. اونها رو هم باید جدا کرد؟ به نظر شما باید به زن و مرد به خاطر یک عده آدم عوضی توهین کرد؟
این راهش نیست دوست عزیز. این پاک کردن صورت مساله است. نه حل کردن اون.
همه میدونیم که یک عده با چاقو آدم می کشن. پس با این منطقی که شما می فرمایید باید تولید چاقو رو ممنوع کنیم. درسته؟
مطمئن باشید اگر یک آدم عوضی پیدا بشه که بخواد به زنی توی اتوبوس بی احترامی کنه (البته اگر کرم از خود درخت نباشه) مردهای دیگه که اونجا حضور دارن بدجوری حالش رو میگیرن و دیگه جرات این جور کارها از بین میره.
و این بهتر از توهین کردن به مردم هست.
منم موافقم به شما علی
خیلی عالی نوشتی این کش و حاج آقا رو