امروز بالاخره برای اولین بار از یک غذای چینی خوشم اومد و سیر شدم و تمیز بود و از قیمتش راضی بود. تو این یک هفته هیچ وقت این 4 تا با هم یک جا جمع نشده بود.
یک رستوران روبروی در دانشگاه هست که تمیز و مرتب هست. و معمولا شلوغ... من که رفتم تو صاحب رستوران به چینی میخواست بهم بگه که همه میز ها رزرو شده و نمی تونی بشینی. اما خوب وقتی دید نه اون می تونه این رو بگه و نه من می فهمم بی خیال شد و با لبخند ازم خواست که بشینم و بهم منو داد. من هم بعدا فهمیدم که با پا رفتم وسط کاسبی اش.
اینبار Nuddle یا همون رشته سفارش دادم که مزه همون اسپاگتی رو میده ولی قهوه ای هست. انگار که با رشته پلو ماکارونی پخته باشن. البته با سالاد سبزیجات که شامل ساقه کرفس پخته و یک چیزی شبیه پیاز که اندازه سیر ولی لایه لایه اما مزه هیچ کدوم رو نمی ده و عوارض جانبی بوی بد دهن رو هم نداره.
قیمت 10 یوان این بشقاب بزرگه که نودل توشه و 18 یوان اون بشقاب کرفس و ... که جمعا میشه یک چیزی حدود 4.500 تومن خودمون.
البته گارسون ها هم دائم کاپ کوچولوی روی میزت رو از چای سبز پر می کنند که خوشمزه است.
گارسون پرید برام چنگال آورد ولی من برای اینکه سورپرایزش کنم فوری چاپ استیک هارو تو دستم جا کردم و یک تیکه از کرفس و باهاش گرفتم که تا اومد خندید.. و "شی شی" یعنی خیلی ممنون...
تو این چند روز کلی تمرین کردم و یاد گرفتم چطوری با چاپ استیک غذا بخورم.
و اما این غذا با تکه های گوشت خوک پخته شده و ... درهای بهشت بعد از خوردنش به روی من بسته شد. و البته اکثر غذاهای چینی تو روغن خوک طبخ می شن که گوشت خیلی چربی داره و این باعث میشه که غذا خیلی سنگین بشه.
دیروز تو رستوران دانشگاه هم یک غذایی بود که فقط قارچ هاش رو تشخیص دادم و گفتم خوبه بعد فهمیدم که اونم گوشت خوک هستش. و البته مرغ هم با برنج داشتم.
شاید بگین خوب کارد بخوره تو شکمت همون مرغ رو می خوردی که درهای بهشت هم لولاش خراب مستهلک نمی شد.. اما دلیل دارم:
- خوب چقدر مرغ بخورم؟ دارم کم کم تخم می کنم. 4 روز اول فقط چیکن چیکن...
- اینجا مرغ رو خوب نمی پزن و آب پز می کنن اون هم خیلی کم و هنوز گوشتش سفت هست و با چاپ استیک کنده نمی شه.
- نزدیکترین رستوران اسلامی هم یک رستوران ترک هست که اولا خیلی دور هست(1 ساعت با تاکسی 2 ساعت با اتوبوس) و ثانیا خیلی گرون.
- تنها رستوران ایرانی شانگهای هم که باز از اینجا دوره رستوران شیراز هستش که قیمت هاش قربونش برم خیلی بالاست و از 100 یوان و برو بالا... تازه از اون فیلم هایی هم که تو وبسایتش گذاشته معلومه که آدم درسته غذای حلال می خوره اما هزار تا مفسده دیگه بهش چشمک میزنن ما هم که عزب اوغلی...
- حالا ختم کلام رو می خوام بگم. گیرم که ما گوشت خوک نخوردیم! من از همون لحظه ای که وارد چین شدم در بهشت به روم بسته شده... چون اون چیکن ها که هیچکدوم ذبح اسلامی نشده بود!
خلاصه که گوشت خوک هیچ فرقی با گوشت های دیگه نداره فقط خیلی چرب تره و اگه زیاد بخوری احساس خفقگی می کنی. چه می دونم شاید هم احساس خفقگی بخاطر باز شدن لای در جهنم باشه که دود می زنه بیرون ازش...
اصلا همونایی که این اصول رو به خورد ما می دن پاشن بیان اینجا با بودجه حوزه علمیه یک رستوران اسلامی تو دانشگاه بسازن. کلی هم ترویج فرهنگ اسلامی میشه. من که مشتری دائمش می شم.
تازه باید به من جایزه فقه و رعایت اصول اسلامی هم بدن! بخاطر طرحی که برای طهارت در دستشویی اتاقم پیاده کردم! حالا هرکی کارش گیره بگه خصوصی بهش می گم چیکار کنه.
آقا ما عمومون(سلام البته!) رفته بود کره میگفت دیدیم همه غذا ها عجغ وجغه و قبلش تو بازار سوسک و هش پا دیده بودیم گفتیم مراقب باشیم خلاصه بعدش تو رستوران به گارسون گفتیم منو و از توش زدیم به شکل غذا ها دیدیم یکیش برنج داره با یه خورشتی مثه قیمه ما و مام که کره ای بیلمز اشاره کردیم که دیس ایز وانت! و یارو آورد و خوردیم .فرداش تو لابی هتل یه ایرانی بمون گفت که اون خورشت کله مورچه هندی بوده و تا دو روز یادش میوفتادم که قرچ قرچ میکرده زیردندونام حالم بهم میخورد.عمو میگفت